واکسن دوماهگی
از یک هفته قبل از موعد واکسنت نگران بودم. کلی توی اینترنت و نی نی سایت سرچ کردم که چطوریه و این باعث شد که بیشتر دچار استرس بشم. واسه اینکه بابایی همراهمون باشه یک روز دیرتر یعنی ۲۵ دی راهی مرکز بهداشت شدیم. قبلش طبق مطالعاتم حمام بردمت شیر و قطره استامینوفن بهت دادم. اول قطره فلج اطفال رو دادن بعد عزیز و بابایی پاتو گرفتن و من رفتم دم در و پشتمو کردم که نبینم. واکسن پنج گانه رو روی ران چپت زدن و یهو جیغ تو بلند شد. طبق چیزایی که خونده بودم انتظار داشتم ساعتها گریه کنی. واسه همین با شنیدن جیغت اشکام تند تند سرازیر شدن. اما در کمال تعجب دیدم همون یه جیغ بلند بود و اصلا گریه نکردی. منم از خجالت که بیشتر از تو گریه کردم سرمو انداختم پایین. وزنت...
نویسنده :
مادر دردانه
23:32